❄ Jelsa Fever ❄

❄ Jelsa Fever ❄

‏❄ فقط برو وب رو بترکون ‏❄
❄ Jelsa Fever ❄

❄ Jelsa Fever ❄

‏❄ فقط برو وب رو بترکون ‏❄

داستان دوتا کریستال یخین قسمت ششم

جک:نه دوشس من به خاطر شاه و سلطنت نمیخام با السا ازدواج کنم ولی تا وقتی که هانس بره من شاه میشم بعد از اون کشور دست شما و السا میفته ینی من مقام شاهی رو با ملکه ای یکی میکنم تا به زندگیم بیشتر برسم راستش از شاه شدن زیاد خوشم نمیاد

آنا:پس حله بریم یه جشن بگیریم و بعدشم تاجگذاری

السا:بریییییییییم

حالا هانس میخاد نقشه دومشو اجرا کنه

هانس:پری دندون میشه بیای یکم باهات کار دارم

پری دندون:مثلا

هانس:شروعش با گرفتن انتقام از جناب آقای فراسته

پری دندون:چه دلیلی داره من بخام همچین کار نفرت انگیزی انجام بدم

هانس:مگه جک قبل از اینکه نگهبان شه با تو نبود؟

پری دندون:اره.چرا میپرسی؟

هانس:جک با ملکه السا نامزد کرده

پری دندون:خوش باشن مگه چیه مشکل تو چیه

هانس:احمق خانوم الان شما بخاطر این کار باید بری بینشونو بهم بزنی چون جک به تو خیانت کرده

پری دندون:این به من ربطی نداره منم نمیخام خودمو بدکنم بهتر اینه که بری حرف دلت رو به السا بزنی وگرنه می مونه رو دلت و غم باد میکنی.

هانس:ایییییینو از کجا فهمیدی؟

پری دندون:از اونجاییکه من به جز داشتن دندونات توشون رو هم خوندم و فهمیدم توی فکرتو چطوری میشه خوند حالا هم تو عاشق السا هستی و نمیتونی به زبون بیاری

هانس:خب پس چرا کمکم نمیکنی

پری دندون:چون تو دلت اینه که السا رو آزار بدی و من یه پری هستم اگر این کارو با تو شریک شم دیگه نگهبان نیستم.

هانس:پس دیگه روی این احمق نمیشه حساب باز کرد(زمزمه میکنه)

پری دندون:پس من میرم به السا بگم دوسش داری

هانس:چییییییییییییییییی نگی یه وقت بهش

پری دندون:پس من به همون دلیلی که فقط خودمون میدونیم به السا نمیگم

هانس:قضیه خیانت اینا هم به کسی نگو

پری دندون:اون یکی دیگه شرمنده باید بگم

پس از ساعتها

السا:انا بیا بریم به راپنزل و مریدا و اریل و بقیه دخترای فامیل قضیه رو بگگگگگگییییییییمممم

آنا:بریم منم دوست دارم نظر اونا روهم بشنوم

(پایان قسمت ششم)

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد