علاقه ام به السا و جک و السا (تک نفره)و جلسابرگشته برای دیدن تصاویر به ادامه مطلب بروید
ادامه مطلب ...همونطور که می دونید سلنا با شرکت ادیداس قرارداد داره و باید توی عکس های تبلیغاتی و پوستر و ویدیو های تبلیغاتی این شرکت حضور داشته باشه حالا این عکس ها از همکاری های سلنا با این شرکت عظیمه برای دیدن عکس ها به ادامه مطلب بروید
ادامه مطلب ...امروز باچندتا عکس خوشمل اومدم برای دیدنشون به ادامه مطلب برید
ever thing,is not what it seems
همه چیز اونطور که به نظر میاد نیست
well you know ever thing gonna be a breeze
خب خودت میدونی که همه چیز مثل یه نسیم(که زود میگذره و میره)میمونه
at the end will no doubt justify means
اخر هم هیچکس هیچ مدرکی نداره که چیزی رو ثابت کنه
you can fix any problem with a slightest of ease
هر مشکلی رو میتونی با راحت ترین روش درستش کنی
yes please
بله خواهشا
but you might figure out it ll go to your head
ولی باید بدونی که میره تو سرت
when you write a report,on a book you,ve never read
وقتی گزارش کتابی رو مینویسی که تاحالا هرگز نخوندیش
and with the snap of your fingers ,you can make your bed
وبایه بشکن با انگشتات بتونی تختتو مرتب کنی
that s what i said
این اون چیزیه که میخام بگم
every thing is not what it seems
همه چیز اونطور که به نظر میاد نیست
when you can get all your wanted in your wildest dreams
وقتی که میتونی همه چیزهایی که میخای توی رویاهای وحشیت بدست بیاری
you might run into trouble if you go to extremes
البته باید اینو بدونی که اگه زیاده روی کنی ممکنه تو دردسر بیفتی
because every thing is not what it seems
چون همه چیز اونطور که به نظر میاد نیست
every thing is not what it seems
همه چیز اونطور که به نظر میاد نیست
when you can have what you want by the simplest of means
وقتی میتونی هر چیزی رو که میخای با ساده ترین روش بدست بیاری
be careful not to mess with the balance of things
حواست باشه که طبیعت چیزی رو بهم نزنی
because every thing is not what it seems
چون همه چیز اونطورکه به نظر میاد نیست
اریل:بچه ها خبر جدید رو شنیدین؟
مریدا:باز دیگه چه خبر شده؟
اریل:جک و ملکه!میخان باهم ازدواج کنن
السا و انا از پشت در دارن اونا رو میبینن
السا:نمیدونستم خبرا اینقد زود پخش میشه!!!
انا:فعلا ساکت ببینیم قضیه چیه
مریدا:دروغه
اریل:خودم دیدم داشتن هم رو بغل میکردن
مریدا:با چشای خودت دیدی؟؟
اریل:معلومه
راپنزل:مگه السا تو بچگیش بهمون نگفت که ازدواج نکنیم ؟؟؟هیچکدوممون به حرفش گوش ندادیم بجز مریداچون عاشق شده بودیم
مریدا:من همین الان پیمانم رو با السا میشکنم
اریل:افرین
سفید برفی:ببینم بچه ها تازگیا هانس رو دیدین؟
اریل:اره من توی مهمونی دیدمش
سفید برفی:دقت کردین چقد با عشق به السا نگا میکنه
السا:انا چرا بهم نگفتی
انا:چون خواستم جک رو عصبانی نکنم
السا:پس بگو چرا میخاست ابروی منو ببره که من از دست حرفایه مردم خسته شم و بخام از ارندل فرار کنم که اون موقع بیاد کمکم کنه و اهههه اصلا چرا باید عاشق من باشه !!!!!؟باید باهاش صحبت کنم
انا:بریم باهاش حرف بزنیم ببینیم چی میگه
پس از گذشت چند ساعت
هانس:سلام از این طرفا یادی از ما فقیر فقرا کردین
السا:فعلا که فقیر ماییم ,یه چیزایی شنیدم که بیشتر از بغل کردن من و جک سر و صدا کرده
هانس:چی هست؟
السا:صادقانه جوابمو بده
هانس:کیه که بتونه به ملکه دروغ بگه
السا:تو عاشق منی؟؟؟؟
هانس:چی؟من؟کی؟کجا؟کی گفته؟
انا:دروغ نگو اره یا نه
هانس:ااااااااره
السا:وایییی حالا جواب جک رو چی بدم
هانس:عیبی نداره چون من مریدا رو بیشتر از تو دوست دارم و اینطور که معلومه دختر خیلی خوبیه
السا:خب دیگه چی خود مریدا هم اینو میدونه؟؟؟
هانس:چطور؟فرض کن بدونه حالا مثلا چه فرقی به حال شماها کرد
السا:ممنون از توضیحاتت هانس دستور میدم خیلی سریع عروسیتونو برگزار کنن
هانس:ممنونم حالا چی شد یه دفعه مهربون شدی؟
السا:خواستم دخترخاله بیچاره ام اینقد به پات نسوزه
(پایان قسمت هفتم)
twisted,your shaken my existence
پیچیده......تو وجودمو میلرزونی
when i m whit you,baby
وقتایی که با تو هستم عزیزم
bliss is all i ve come to know(come to me)همه خوشی ها میان به سمت من
running,i didn t see it coming
و من فرار کردم و ندیدم داره میاد
blinded,its so stunning
کور شدم,خیلی خوره کننده است
i dont want to let you go
نمیخام از دستت بدم
a tousand church bells ringing
هزار زنگ کلیسا زده میشه
i can hear the angles singing when you call my name
میتونم صدای فرشته ها رو وقتی که اسممو صدا میزنی بشنوم
your love is off the chain
عشق تو خارج از محدوده هاست
off the chain,chain,off the chain
خارج از محدوده هاست,محدوده,خارج از محدوده هاست
the chimestey is crazy
درس شیمی دیوونه کننده است
and you make me feel amazing
تو بهم یه حس جالب میدی
and i can t explain
و نمیتونم این حسو توصیف کنم
your love is off the chain
عشق تو خارج از محدوده هاست
off the chain,chain,off the chain
خارج از محدوده هاست,محدوده ها,خارج از محدوده هاست
your love is off the chain
عشق تو خارج از محدوده هاست
your love(is off the chain),your love
عشق تو(خارج از محدوده هاست),عشق تو
is off the chain,chain,off the chain
خارج از محدوده هاست,محدوده ها,خارج از محدوده هاست
coming,just keep the magic coming
داره میاد ,فقط بذار جادو کار خودشو کنه
you got me baby,crushing
بدست اوردی منو عزیزم,شکستیم
but it feels like so much more
اما این حس خیلی بیشتری بهم میده
just when,when i least expect it
فقط وقتی,وقتی من انتظارشو ندارم
you make it feel so epic
تو یه حس حماسی میدی
like nothing i felt before
مثل چیزی که پشت سرم جا نذاشتم
a tousand church bells ringing
هزار زنگ کلیسا زده میشه
i can hear the angles singing when you call my name
میتونم صدای فرشته ها رو وقتی که اسممو صدا میزنی بشنوم
your love is off the chain
عشق تو خارج از محدوده هاست
off the chain,chain,off the chain
خارج از محدوده هاست,محدوده,خارج از محدوده هاست
the chimestey is crazy
درس شیمی دیوونه کننده است
and you make me feel amazing
تو بهم یه حس جالب میدی
and i can t explain
و نمیتونم این حسو توصیف کنم
your love is off the chain
عشق تو خارج از محدوده هاست
off the chain,chain,off the chain
خارج از محدوده هاست,محدوده ها,خارج از محدوده هاست
your love is off the chain
عشق تو خارج از محدوده هاست
your love(is off the chain),your love
عشق تو(خارج از محدوده هاست),عشق تو
is off the chain,chain,off the chain
خارج از محدوده هاست,محدوده ها,خارج از محدوده هاست
im not the type who gets crazy for some one
من از اون ادم هایی نیستم که دیوونه کسی بشم
odds of me tripping are
از شانس من این اتفاق واسم افتاد
like next to nothing
مثل قدم بعدی که جایی نیست
guarding my heart like a diamond ring
از قلبم مثل یه تیکه الماس مراقبت کردم
but love,your love,changes every thing
ولی عشق,عشق تو,همه چیز عوض شده
every thing is change*3
همه چیز عوض شده
your love is off the chain
عشق تو خارج از محدوده هاست
oh,every thing is changed
آه, همه چیز عوض شده
now every thing is changed
حالا دیگه همه چیز عوض شده
your love....
عشق تو ... .
a tousand church bells ringing
هزار زنگ کلیسا زده میشه
i can hear the angles singing when you call my name
میتونم صدای فرشته ها رو وقتی که اسممو صدا میزنی بشنوم
your love is off the chain
عشق تو خارج از محدوده هاست
off the chain,chain,off the chain
خارج از محدوده هاست,محدوده,خارج از محدوده هاست
the chimestey is crazy
درس شیمی دیوونه کننده است
and you make me feel amazing
تو بهم یه حس جالب میدی
and i can t explain
و نمیتونم این حسو توصیف کنم
your love is off the chain
عشق تو خارج از محدوده هاست
off the chain,chain,off the chain
خارج از محدوده هاست,محدوده ها,خارج از محدوده هاست
your love is off the chain
عشق تو خارج از محدوده هاست
your love(is off the chain),your love
عشق تو(خارج از محدوده هاست),عشق تو
is off the chain,chain,off the chain
خارج از محدوده هاست,محدوده ها,خارج از محدوده هاست
You make me so upset sometimes
بعضی موقع ها واقعاعصبانیم میکنی
I feel like I could lose my mind
احساس میکنم دارم دیوانه میشم
The conversation goes nowhere
حرف زدنمون هم به هیچ کجا نمیرسه
Cause you never gonna take me there
چون تو دوست نداری منو ببری اونجایی که حرف زدنمون میره
And I know what I know
و من خودم میدونم که چی میدونم
And I know you're no good for me
و میدونم که تو به درد من نمیخوری
Yeah, I know that I know
آره ، من میدونم که چی رو میدونم
And I know it's not meant to be
و من میدونم این چیزی نیست که باید باشه
Here's my dilemma
این دوراهی من هستش
One half of me wants you
یه نیمه م تو رو میخواد(دوست داره)
And the other half wants forget
ولی نیمه ی دیگه ام میخواد فراموشت کنه
My my my dilemma
دو راهی من , من , من
From the moment I met you
از لحظه ای که دیدمت
And I just can't get you out of my head
و من فقط نمیتونم تو رو از مغذم ببرم بیرون
And I tell myself to run from you
و من به خودم میگم که باید ازتو دور شم
But I found myself atractted to my dilemma
ولی میبینم که مجذوب دو راهی ام شدم
My dilemma
دو راهی من
It's you, it's you
توهستیی,توهستیی
Your eyes have told a thousand lies
چشمات تا حالا هزارتا دروغ گفتن
But I believe them when they look in mine
ولی وقتی که به چشمام نگاه میکنی،حرفتو باور میکنم
I heard the rumours but you won't come clean
شایعه های زیادی شنیدم ؛ ولی تو اینا رو از ذهنم پاک نمیکنی
I guees i'm hoping it's because of me
حدس میزنم که بخاطر منه
Yeah, I know that I know
آره ، من میدونم که چی رو میدونم
And I know it's not meant to be
و من میدونم این چیزی نیست که باید باشه
Here's my dilemma
این دوراهی من هستش
One half of me wants you
یه نیمه م تو رو میخواد(دوست داره)
And the other half wants forget
ولی نیمه ی دیگه ام میخواد فراموشت کنه
My my my dilemma
دو راهی من , من , من
From the moment I met you
از لحظه ای که دیدمت
And I just can't get you out of my head
و من فقط نمیتونم تو رو از مغذم ببرم بیرون
And I tell myself to run from you
و من به خودم میگم که باید ازتو دور شم
But I found myself atractted to my dilemma
ولی میبینم که مجذوب دو راهی ام شدم
My dilemma
دو راهی من
It's you, it's you
توهستیی,توهستیی
I could live without you
بدون تو هم میتونم زندگی کنم
Your smile, your eyes
بدون لبخندت،بدون چشمات
The way you make me feel inside
اون حسی که در درونم به وجود میاری
I could live without you
بدون تو هم میتونم زندگی کنم
But I don't wanna
ولی من نمیخوام
I don't wanna
من نمیخوام
You make me so upset sometimes
بعضی موقع ها واقعا عصبانیم میکنی
Here's my dilemma
این دوراهی منه
One half of me wants you
یه نیمه م تو رو میخواد
And the other half wants forget
ولی نیمه ی دیگه م میخواد فراموشت کنه
My my my dilemma
دو راهی من,من,من
From the moment I met you
از لحظه ای که دیدمت
And I just can't get you out of my head
فقط من نمیتونم از ذهنم بیرونت کنم
And I tell myself to run from you
و به خودم میگم که باید ازت فرار کنم
But I found myself atractted to my dilemma
ولی میبینم که جذب دو راهی ام شدم
My dilemma
دو راهی من
It's you, it's you
تویی,تویی
متن و ترجمه از zayn-1d کپی ممنوع
جک:نه دوشس من به خاطر شاه و سلطنت نمیخام با السا ازدواج کنم ولی تا وقتی که هانس بره من شاه میشم بعد از اون کشور دست شما و السا میفته ینی من مقام شاهی رو با ملکه ای یکی میکنم تا به زندگیم بیشتر برسم راستش از شاه شدن زیاد خوشم نمیاد
آنا:پس حله بریم یه جشن بگیریم و بعدشم تاجگذاری
السا:بریییییییییم
حالا هانس میخاد نقشه دومشو اجرا کنه
هانس:پری دندون میشه بیای یکم باهات کار دارم
پری دندون:مثلا
هانس:شروعش با گرفتن انتقام از جناب آقای فراسته
پری دندون:چه دلیلی داره من بخام همچین کار نفرت انگیزی انجام بدم
هانس:مگه جک قبل از اینکه نگهبان شه با تو نبود؟
پری دندون:اره.چرا میپرسی؟
هانس:جک با ملکه السا نامزد کرده
پری دندون:خوش باشن مگه چیه مشکل تو چیه
هانس:احمق خانوم الان شما بخاطر این کار باید بری بینشونو بهم بزنی چون جک به تو خیانت کرده
پری دندون:این به من ربطی نداره منم نمیخام خودمو بدکنم بهتر اینه که بری حرف دلت رو به السا بزنی وگرنه می مونه رو دلت و غم باد میکنی.
هانس:ایییییینو از کجا فهمیدی؟
پری دندون:از اونجاییکه من به جز داشتن دندونات توشون رو هم خوندم و فهمیدم توی فکرتو چطوری میشه خوند حالا هم تو عاشق السا هستی و نمیتونی به زبون بیاری
هانس:خب پس چرا کمکم نمیکنی
پری دندون:چون تو دلت اینه که السا رو آزار بدی و من یه پری هستم اگر این کارو با تو شریک شم دیگه نگهبان نیستم.
هانس:پس دیگه روی این احمق نمیشه حساب باز کرد(زمزمه میکنه)
پری دندون:پس من میرم به السا بگم دوسش داری
هانس:چییییییییییییییییی نگی یه وقت بهش
پری دندون:پس من به همون دلیلی که فقط خودمون میدونیم به السا نمیگم
هانس:قضیه خیانت اینا هم به کسی نگو
پری دندون:اون یکی دیگه شرمنده باید بگم
پس از ساعتها
السا:انا بیا بریم به راپنزل و مریدا و اریل و بقیه دخترای فامیل قضیه رو بگگگگگگییییییییمممم
آنا:بریم منم دوست دارم نظر اونا روهم بشنوم
(پایان قسمت ششم)
السا:قبول.
جک:ببین مرحله اول اینطوریه تو باید با یخ بزنی به هدف تیر هرکی به هدف نزدیک تر بود مرحله اول رو برده
السا:باش من شروع میکنم(میزنه خارج از هدف)
جک:(میزنه یکم نزدیک به هدف)
بحرحال هرچی میشه جک برنده میشه
السا:جک تو همش داری یه مرحله هایی رو وارد مسابقه میکنی که من نتونم ببرمشون
جک:دیدی اخر منو جک صدا کردی.اگه دوست داری فینال رو خودت انتخاب کن
السا:حتما.درضمن پررو بازی هم........
جک:نه نه نه نه ما دیگه نامزدیم هرچی بخام صدات میکنم
السا:ولی من که هنوز جوابی بهت ندادم که مثبت باشه
جک:بیا یه شرط بزاریم اگه شرط رو بردی نامزدیم اگر نه............بیا فینال مسابقه مون شه ینی اگه تو بردی به خواسته تو عمل میکنیم و تو مربی من میشی و گرنه به خواسته من عمل میکنیم و من مربیت میشم
السا:قبول.
جک:(در مرحله فینال میبازد)
السا:بحرحال هر مسابقه ای دو سر داره برد و باخت برد نصیب من شد و نصیب تو باختن.
جک:پس باید خوابشو ببینم ملکه ارندل همسر من شه.
السا:تو واقعیت هم ممکنه
جک:ینی......
السا:ینی جوابت مثبته و من باهات ازدواج میکنم و تو پادشاه ارندل خواهی شد.
جک:من از پادشاهی چیزی سرم نمیشه اگه یه پست یا یه مقام کوچیک دولتی هم بهم بدی کافیه حتما که نباید شاه بشم تازشم من از پادشاه بودم متنفرم چون هیچ کاری نمیتونم کنم.(از لحاظ راحت بودن)
السا:اونم به چشم ولی نباید بزاری هانس این سرزمینو ازمون بگیره باید فعلا برخلاف میلت شاه شی
جک:السا فقط بخاطر تو هستا و گرنه فکر نکنی چشمم دنبال مقام شاه بوده
السا:هرگز همچین فکر نمیکنم بهت اطمینان دارم
جک:ممنون از اطمینانت
السا:پس بریم جشن بگیریم و نامزدیمونو اعلام کنیم بعدشم یه جشن تاجگزاری کوچولو میگیریم
جک:باشه
السا:آنا توهمیشه قلب منو میخونی چونکه من و جک ،،،نامزد کردیم(این تیکه رو داد میزنه و میگه (البته با ذوق و خوشحالی))
آنا:نمیخام دخالت کنم ولی من میگم باید یکم فکر کنی السا
(پایان قسمت پنجم)
آنا:باید جبرانش کنی
کریستف:چطوری؟
آنا:باید کمکمون کنی هانس رو توی این نبرد نا برابر شکست بدیم.
کریستف:فقط به این خاطر شرکت میکنم که به تو تهمت زده وگرنه خودمو درگیر نمیکردم.
السا:واقعا ازت ممنونم
تانیا:مامان,مامان بیا کمکم کن که ترسا رو پیدا کنیم.
آنا:وای تانیا دوباره نه
کریستف:به جای مامانت من میام
آنا:ممنون
کریستف:قابل نداشت
االسا:پس بزن بریم
جک:میتونم یه سوال بپرسم؟
السا:بفرما
جک:میشه السا صداتون کنم
السا:البته
جک:السا دستتو بده به من
السا:برای چی؟
جک:میخایم بپریم
السا:چییییی؟
جک:ارههههههه
السا:پس بگو چرا شدی نگهبان
جک:ما اینیم دیگه,(پس از مدتی)رسیدیم
السا:کجا
جک:قصر سابق شما
السا:چیییییییییی؟
جک:باید یه جایی بریم که بتونیم راحت تر تمرین کنیم
السا:تمرین چی؟
جک:تمرین کنترل کردن برفایی که میتونی متصاعد کنی
السا:پس بزن بریم
جک:السا توبه آنا میگی دخترونه حرف بزنه بعد خودت از این کلمات استفاده میکنی؟
السا:ببخشید
جک:دیگه نگو ببخشید این کلمات رو هم تکرار نکن
السا:باش
جک:دستمو ول کن بریم داخل
السا:بریم
جک:ولی خداییش حتما خیلی جوگیر شدیا که این کارا رو کردیا ... .اوخ ببخشید ملکه شما که منو مجازات نمیکنین میکنین؟
السا:معلومه.درضمن یه بار دیگه فک کنی ملکه هستم و بخای خودشیرینی کنی جدا مجازات میشی.
جک:چشم.
السا:همین الان گفتم نگی ها
جک:ببخشید
السا:بریم تمرین
جک:ما مسابقه میدیم هرکی برنده شد اون مربی اون یکی میشه.قبوله؟
(پایان قسمت چهارم)
السا:اگه جدا اینطوره کههه...........
جک:ینی باهام ازدواج میکنید؟
السا:نه,فعلا نه
جک:پس من کی میتونم با شما ازدواج کنم
السا:وقتی که جواب من مثبت باشه و هانس از اینجا رفته باشه
جک:میاید یه قدمی توی حیاط قصر بزنیم
السا:البته(با ناز و عشوه)
جک:حالا که تنها شدیم میتونم بپرسم قضیه هانس و شما چیه؟
السا:روزی روزگاری هانس و آنا همو بیرون از قصر میبینن دقیقا زمانی که میخاستن تاجگذاری منو جشن بگیرن اونا عاشق هم میشن و باهم روز خوشی رو میگذرونن شب که میشه بعد از کللی رقص و آواز هانس از آنا خواستگاری میکنه آنا هم قبول میکنه بعد که میان به من خبر بدن من مخالفت میکنم و انا از دستم عصبانی میشه بعد طی چند روز با خیانت کردن هانس که تقریبا همه دیگه میدونند میفهمیم که هانس خیانتکاره و جز پادشاهی چیز دیگه ای نمیخاد.
جک:شاید برگشته اتنقام بگیره
السا:قطعا اگر دقت کرده باشی بهمون گفت میره کریستف رو روشن کنه احتمالا نقشه هایی واسمون داره و میخاد بابین انا و کریستف رو بهم زدن شروعشون کنه.
جک:شاید
آنا:کریستف قبول کن من بهت خیانت نکردم و نمیکنم و نخواهم کرد.
کریستف:پس هانس اینجا نخوده دروغ که نمیگه حتما یه چیزی هست که داره میگه
آنا:اون بهمون حسودیش میشه کریستف تو که میدونی اگرم کاری کردم از سر نادونی بوده خودت میدونی من به شدت دوستت دارم.
کریستف:پس باید یکم دربارش فکر کنم اگه حرفاش حقیقت داشته باشه ما دیگه نمیتونیم اینطوری ادامه بدیم.
آنا:هرطور دوست داری فکر کن فقط بدون که....................
السا:کریستف تند نرو آنا داره بهت راست میگه اون برگشته تا انتقام بگیره ازمون میخاد با خراب کردن آنا پیش تو انتقام بگیره.
کریستف:به روباه گفتن شاهدت کو گفت دمم.
جک:جناب کریستف ایشون راست میگن اولش هم هانس کاری کرد که.....
آنا:مردم فکر کنن بین جک و السا چیزایی هست.
کریستف:شاهد میخام
مردم:اونا راست میگن(از هرکی پرسیدن همینو گفت)
کریستف:آنا ازت معذرت میخام که همچین فکری راجبت کردم لطفا منو ببخش.
(پایان قسمت سوم)
انا:السا مگه اتفاقی افتاده
السا:اول اینکه ملکه دوم اینکه بله جناب هانس به ارندل برگشتن
انا:واقعا پس باید حواسمون باشه چون اون هرلحظه ممکنه فکر انتقام بیاد تو سرش
السا:قبل از اینا ابرویه منو پیش مهمونا برد من و اقایه فراست رو هل داد روی هم که مهمونا خیال کنن خبریه اعلامش هم کرد
انا:اوه اوه پس قضیه خیلی خیطه
السا:باوقار باشید دوشس اوضاع بد محسوب میشه
انا:همونی که تو گفتی
جک:بانوی من اجازه مرخصی میدید؟
السا:بله شما میتونید برید اقای فراست
جک:یا همون جک پس بحرحال خدانگهدار ملکه و دوشس انا
انا پس از رفتن جک:چقد پرروئه با خودش چی فکر کرده که به ملکه ارندل میگه بهم بگو جک
السا:چه میدونم شاید کسی صداش نمیکنه اینطوری میخاد کاری کنه همه بهش بگن جک
انا:شایدم من دارم اشتباه میکنم و همینطوری که تو میگی باشه و ادم خوبی باشه فقط اگه خبری هست حواست باشه سرت کلاه نذاره
هانس به سراغ کریستف میره تا اعتمادش رو نسبت به آنا کم کنه
هانس:آهای کریستف,میدونستی که همسرتو قبل از ازدواج با تو با من بوده؟
کریستف:وتو هم سرش کلاه گذاشتی
هانس:فقط این نیست یه چیزایی هست که باید بدونی.................
کریستف:توی خائن هرگز روده راست توی شکمت نداری چطور انتظار داری حرفتو باور کنم
هانس:از اونجاییکه منم یه روزی نامزد همسرت بودم.
و در همون لحظه......
جک:ملکه میتونم ازتون یه درخواست کنم؟
السا:البته
جک:با من ازدواج می کنید؟
السا:اینو از ته قلبت میگی؟
جک:معلومه بانو
السا:باید فکر کنم اخه شاید نتونی منو تحمل کنی
جک:میتونم بپرسم از چه نظر؟
السا:حتما میدونی که من ادم عادی نیستم و دارای قدرت یخ و برف هستم
جک:بله.ایا علتش اینه؟
السا:بله
جک:هیچ مشکلی نیست.چون من هم دارای این قابلیت هستم
(پایان قسمت دوم)
تولد اناست و همه توی سالن جمعن
جک:بانوی من ,بانوی من,,,,یه لحظه میتونم وقتتونو بگیرم
السا:بفرمایید
جک:من از طرف باشگاه حفاظتی نگهبانان به نمایندگی نگهبانان noاینجا هستم و میخامممم......
هانس:سلام ملکه وقت بخیر شنیدم تولد دوشس اناست و برای همین هم اینجا حاظر شدم
السا:توهیچ حقی نداری که اینجا باشی
هانس:ولی ازاد شدم و الان دیگه هیچی جلودارم نیست
السا :تو...تووووو ... .هرگز نمیتونی پادشاهی ارندل رو به چنگ بیاری
هانس :ولی ازادیم این حق رو بهم میده
جک:کدوم ازادی؟تو کی هستی؟با ملکه چکار داری؟به چه حقی تحدیدشون میکنی؟
هانس:اصلا معلومه خود تو کی هستی؟من هانس هستم و شما؟
جک:من جک فراست هستم یکی از پنج نگهبان هایه دنیا محافظ جانی بچه ها
هانس:اوه پس جک فراست که میگن شمایین.باید حدس میزدم که.....
السا:اهای هانس اگه بخای اینکار رو بکنی واقعا بد میبینی
السا:محاله بزارم با ابروم بازی کنی هانس
هانس با صدای بلند :این ملکه ملکه السای شما میخاد با پسر نگهبانی که کارش حفاظت از بچه هاست ازدواج کنه نگاش کنید ببینید,ببینید(الساوجک رو به سمت هم هل میده تا بیفتن روی هم)
جک:نمیدونستم تا این حد پست و رزل هستی
هانس:خیلی چیزایه دیگه هم هستم که شما ازش خبر ندارین ,شما از هیچ نکته داستان من خبر ندارید حالا فعلا باید برم سروقت جناب کریستف,بای بای
السا:میتونم یه سوال از شما بپرسم
جک:بفرمایید ملکه
السا:میتونم اقای فراست صداتون کنم
جک:شما بگید جک
السا:اخه با این کار بیشتر به شایعاتی که هانس واسمون ساخته دامن میزنیم البته مردم حرفشو باور ندارن چون اون یه خیانتکاره بحرحال همون اقای فراست بهتره
جک:بله بانوی من سخنان شما همیشه درسته
آنا:جناب فراست داشتم دنبالتون میگشتم
جک:شما منو از کجا میشناسید دوشس؟
انا:از اونجاییکه سر نگهبانتون بهم خبر داد بهتون بگم جون و ابروی ملکه در خطره
جک:اوه حرفایه اون همیشه با تاخیر بدست من میرسه
(پایان قسمت اول)
این داستان صرفا برای کسایی نوشته شده که این وب رو دنبال میکنن و لایک و نظر واینا میزارن و جلسایی هم هستن اگه هلسایی هستی این داستانو نخون چون اخر عاقبت خوبی واست نداره اگر هم با هر نکته کوچیکی از داستان غیرتی میشی و اینا بازم نخون اگر هم پیرزن هستی بازم نخون برو بگرد دنبال مرده شور بحرحال اگر ادم مزخرفی هستی نخون اگر پسر هم هستی بازم نخون دیگه خودت صلاح خودتو بهتر می دونی برای هر قسمت 3 تا کامنت میخام کم و زیادش دیگه مهم نیست نظر فراموش نشهههههه